هر انچه نباید در ذهنم بماند

شماره15

یه دوش سه دقیقه ای میگیره، میگم اصلا اب به تنت خورد؟ میخنده و میگه دم گرفتم برا ماب بیار دارم خفه میشم. نگاهی گذرا بهش میندازم و میرم براش لباس بیارم و میگم خدا شفات بده عزیزم.  میخنده و میگه بیا اینجا. میرم پیشش پیشونیم رو بوس میکنه و میگه حالا برو بیار 

:|

لباس بهش میدم و میگم من رفتم پای سیستمم، بعد از چند دقیقه بر میگردم و میگم برام یه لپ تاپ جدید بخر سیستمم خیلی داغونه. قول میده تا اخر مهر بخره برام.


خدا کنه رو قولش بمونه. 

۴ ۰
معصـومــــــه پــورابـراهیـــم
۱۹ شهریور ۱۶:۳۴
آخی:) خوشم میاد از مردهایی که کارای قشنگ بلدن....باور کن آرزوی خیلی هاست ها!
یادمه یه خانومی میگفت:همین که بعد از کتک کاری ازم عذرخواهی کنه و ابراز شرمندگی کنه،برام مثل ابراز علاقه ای که هیچوقت نمی کنه با ارزشه.

پاسخ :

خدا به وقتش، ی همسر خیلی خوووب نصیبت کنه عزیزم. 
دلم برای اون زن سوخت :(
کمی خلوت گزیده!
۱۹ شهریور ۱۶:۴۵
تلخی و شیرینی توی همه ی زندگی ها هست...
شیرینی های زندگیتون غالب...

پاسخ :

بله.
سپاااس
m__ k1996
۱۹ شهریور ۱۶:۴۸
انرژی مثبت

پاسخ :

♡♡
Suzume Sama
۱۹ شهریور ۲۱:۵۶
مبارکه:)
شیرینیش یادتون نره:)

پاسخ :

اگه برام خرید با هم مشورت میکنیم چی شیرینی باشه :))
کافه نشین
۲۰ شهریور ۱۲:۴۷
تیکه تیکه میشم با این نوشته هات. هم‎دردتم خواهرم؛ دل قوی دار..

پاسخ :

خدا نکنه خواهری، تورو خدا شماها برای من غصه نخورین، من مینویسم که دلم سبک بشه، نمیخوام شماها ناراحت بشین :(
خدیجه خلیلی
۲۶ شهریور ۲۲:۲۲
(شکلک خنده)


چرا اینجا شکلک نداره؟  :-)
معتاد شدیم.

پاسخ :

اعتیاد بده =))
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
یک زن از اهالی ایران زمین، متولد سال هزار و سیصد و هفتاد خورشیدی، متاهل، دارای یک فرزند به اسم هدیه،
باشد که در این دیار هزار رنگ مجازی، دلی سبک کنم از غم...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان