هر انچه نباید در ذهنم بماند

شماره7

امشب که اومد اولش محلش نذاشتم. خاسم یکم قهر باشم. دیدم میخوام بعد از دو هفته اجازه بگیرم برم خونه پدریم. بیخیال شدم و شامش رو ذاغ کردم و قبل از خوردنش گفتم برم فردا؟ گفت بر. فقط همین. زنگ زدم به خواهرم با هم بریم. گفت اجازه بگیر عصر با هم بریم یه سر بازار شوهرم اجازه نداد. امیدوارم فردا بتونم راضیش کنم. 

چقدر بده مجبورم برای هر چیزی اجازه بگیرم. خدایا بهم صبرو طاقت و مهربونی و دلگرمی بده

۳ ۱
گیره 📎📎
۰۷ شهریور ۰۰:۵۲
بد؟افتضاحه
مخصوصا با شوهری ک اهل دل و محبت نباشه
خدا مهرتون رو بهم بیشتر و بیشتر کنه^____^

پاسخ :

ممنون :)
عطار کوچولو
۰۷ شهریور ۰۱:۱۷
به نظرم اتفاقا گیره و سنجاق زندگی خانم خونه‌است!

چفت شدن زندگی تمام و کمال به رفتار خانم خونه بستگی داره.

پیشنهاد میدم که وبلاگ خانم صحبت جانانه بخونید:
http://besme-rabbel-hossein.blog.ir/

کلا وبلاگ فاخریه...

پاسخ :

بله، و این رو با اطمینان میگم که "من" این زندگی رو جلو بردم. نه همسرم. 

ممنون حتما سر میزنم به این وب که معرفی کردین.
عطار کوچولو
۰۷ شهریور ۰۱:۳۴
این وبلاگ یه خانم مثل شماست که خیلی زمان زیادی نیست که ازدواج کردن.
در بین نکاتی که مثلا برای آقایون نوشتن نکات ریزی رو به خانم‌ها گوشزد میکنن.

یه وبلاگ مشترک دیگه هم به نام "در مسیر زن بودن" داشتن که اونم خوب بود. 

متاسفانه وبلاگی که کاملا خانومانه باشه و به درد بخور هم باشه سراغ ندارم! 

پاسخ :

تا اونجایی که من دیدم، رعایت کردم همه رو
ممنونم به هر جهت از کمک و راهنمایی و به فکر بودنتون 
ـــــAfsar ـــــ
۰۷ شهریور ۰۹:۰۵
بد؟
از نظر من بد نیست
احساس میکنم شما زیاد حساس شدین



پاسخ :

هر چیزی از حد متعادل خودش بگذره بد میشه. مطمئن باش
معصـومــــــه پــورابـراهیـــم
۰۷ شهریور ۱۲:۰۲
در شرایط شما نبودم،ولی دیدم که کسی دوست داشت کمی اینجوری زندگی کنه تا حس کنه کمی برای همسرش مهمه.تازه فکر میکنم منم خوشم میاد.وقتی اجازه گرفتنام به همسرم اقتدارمیده و به ازاش این حس خوب اون به من هم برگرده ،چه اشکالی داره!
صبور باش عزیز دل، بزار کاملا بهش ثابت بشه چقدر اجازه ش مهمه و شما اهمیت میدین به رضایتش، بعد نتیجه ممکنه جوری بشه که اصلا فکرشو نمیکردین

پاسخ :

معصومه جان واقعا ممنونم بابت وقتی که میذاری، میخوام بهت بگم من به اندازه کافی بهش ثابت کرم که حرف ، حرف اونه و تقریبا برای همه جا افتاده که حاکم خونه من، شوهرمه! حس خوب تا جایی، حاکم بودن تا جایی، کلا هر چیزی، به اندازه اش خوبه! وقتی احساس کنی تو خونه خودت شبیه اسارت داری زندگی میکنی، دیگه خونه ات نیست! قفس ِ

معصـومــــــه پــورابـراهیـــم
۰۸ شهریور ۱۷:۴۰
خواهش میکنم:)
خیلی خوبه! آفرین بهت! چقدر زنونگی رو خوب بلدی!
حق داری، ولی من حس میکنم همیشگی نیست خصوصا که شما انقدر خوب میتونین قوی باشین.

پاسخ :

سپاس :)
زیاد خوب بلد نیستم ولی دارم یاد میگیرم :))
همیشگیه که خستم میکنه عزیزم :(
کافه نشین
۱۲ شهریور ۰۴:۱۴
خیلی بی رحمیه اگر اینطوری بگم. ولی میگم: ایکاش اون بچه نبود.. :((((
چه می کنیم ما با خودمون آخه :(((

پاسخ :

بزرگ ترین نعمت زندگیم، بد جوری دست و پاهام رو بسته... :(
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
یک زن از اهالی ایران زمین، متولد سال هزار و سیصد و هفتاد خورشیدی، متاهل، دارای یک فرزند به اسم هدیه،
باشد که در این دیار هزار رنگ مجازی، دلی سبک کنم از غم...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان